دنباله تعزیه خوانی
در روستای مایان از یک تعزیهی جدیدی به نام مسیب بن قعقاع خزاعی نام بردند که درروزهشتم ماه محرم می خوانند .
اشعار را نیز به قاآنی وملا حسینعلی فراتی اهل دامغان نسبت می دادند . بدنیست یادآورشوم که دراین روستا تعزیه گردان را معین البکاء می گفتند . ازابزار ووسایلی که درتعزیه هامرسوم است دراین روستا به یک مورد تاز ه برخورد کردیم وآن دست وشمشیر فرق بود شمشیرفرق وسط آن قوسی دارد که مجسمه سر دراین فرورفتگی هلالی شکل قرارمیگیرد چون نوک شمشیر هم توخالی است که داخل آن مرکورکرم می ریزند در ظاهر مثل این است که شمشیر در فرق سر فرو رفته و از آن خون میچکد .
دربیارجمند شاهرود که در روزهای عاشورا تعزیه شهادت امام حسین و شهدای کربلا میخوانند بعد ازتعزیه نخل بر می دارند نخل را قبل از بلند کردن سیاهپوش میکنند و دراطراف آن پرچمهای مشکی میآویزند . یک نفر سید نیز درحالی که یک تیکه پنبه در دست دارد بالای نخل میایستد و وقتی نخل را زمین گذاشتند او این پنبه را به قطعات کوچک تقسیم میکند و به عنوان تبرک به مردم میدهد کسانی که پنبه را میگیرند در جیب خود نگه میدارند و معتقدند این پنبه هر مرضی را شفا میدهد . تفاوتی که در پوشاک تعزیهی این روستا مشاهده شد اینکه امام روی لباده زره میپوشد و پیراهن خون آلودی به تن میکند و روز عاشورا که میخواهد به میدان بیاید در یک دست قرآن و در دست دیگر قنداقهی علی اصغر دارد . مخالف خوان نیز سبیل مصنوعی بلندی برای خود میگذارد . دراینجا نعش و خیمه هم در تعزیهها مورد استفاده قرار میگیرد . نعش از پارچه یا بالشی است که برآن کفن خون آلودی پوشاندهاند . تعزیه خوانی هم محضاًلله است و کسی برای این کار دستمزدی نمیگیرد . البته فقط در روزهای عاشورا تعزیه میخوانند .
در روستای بدشت شاهرود نیز تعزیه خوانی مرسوم است . باتحقیقی که به عمل آمد باسایر روستایی که دیده بودیم تفاوت محسوسی نداشت . اصولاً درتمام این منطقه تعزیه ازلحاظ فرم وسایر خصوصیات فرق اساسی ندارد مختصر تفاوتی اگر باشد همان طور که در نمونه ها ذکر شد گاه درنوع پوشاک یا وسایل و در نهایت برخی تعزیههاست که ممکن است در روستایی بخوانند و در روستای دیگر شناختی از آن نداشته باشند . گاه تفاوت فقط درزمان است مثلاً در روستای بدشت در دههی آخر صفر تعزیه میخوانند تنها به این علت که خودشان تعزیهخوان ندارند و این زمان وقت تعزیه خوانهای روستاهای دیگر آزاد است و میتوانند از آنها دعوت کنند . تعزیه خوانی در دههی صفر به ترتیب زیر است . روز اول ( یعنی روز اربعین ) شهادت امام رضا روز دوم شهادت امام حسین روز سوم موسیبن جعفر یا رقیه خاتون ، روز چهارم وفات حضرت پیغمبر ، روز پنجم علی اکبر روز ششم حضرت مجتبی روز هفتم شهادت قاسم روز هشتم ابوالفضل روز نهم حرّ و روز آخر صفر تعزیه فرنگی میخوانند که همان بازارشام است و جریان آوردن اسرا به دربار یزید .
نمونه خلاصه ازچندتعزیه :
تعزیه مسلم : مردم کوفه نامه های زیادی به امام حسین که درمدینه است مینویسند وازاومی خواهند که به کوفه بیاید وآنها راازمفاسد بنی امیه نجات دهد ، امام حسین مسلم را به عنوان نماینده خود به کوفه می فرستد تامقدمات کاررافراهم کند . مسلم به کوفه میآید نخست مردم زیادی با اوبیعت میکنند ولی روزسوم عبیدالله زیادکه تمام وقایع را زیرنظر دارد با لباس مبدل وبه اسم امام حسین واردکوفه می شود ومستقیماً به دارالخلافه می رود . ازآن جا مردم را می ترساند و به لشکری که در راه کوفه است می ترساند وحال آنکه لشکری نبود. مردم می ترسند و یک شبه از دور مسلم پراکنده میشوند .مسلم نیز دستگیر و به دار آویخته می شود .
2-دوطفل مسلم : بعدازشهادت مسلم دو طفل او سرگردان می شوند مسلم قبل ازشهادت فرزندان خود را به شریح قاضی میسپارد تادراولین فرصت آنها را به مدینه بفرستد ولی شریح به طمع پول می خواهد آن دو را به ابن زیادتحویل دهد ولی وقتی پیش گوئی پیغمبرکه به اوگفته بود تو روزی شلوار زنت را به جای عمامه به سر خواهی پیچید و علیه فرزندان من حکم خواهی کرد درست ازآب درآمد زیرا شب که او خوابیده بود فرستاده عبیدالله به درخانهاش آمدو فرمان احضار او را به دارالخلافه آورد از ترس وشتابی که داشت درتاریکی شب شلوار زنش را که فکر میکرد عمامهاش است به سرپیچید که به یادپیش گویی پیغمبر افتاد . ترسید و دو طفل مسلم را آزاد کرد و راه عربستان را به آن ها نشان داد و طفلان مسلم وقتی راه حجاز را درپیش میگیرند دربین راه اسیر حارث فرستاده دیگر عبیدالله می شوند وبه شهادت می رسند
3- حرّ : امام حسین چند روز بعد از حرکت مسلم به کوفه عازم آن دیارشد ابن زیاد به یکی از فرماندهان سپاه گفته بود یک خارجی علیه خلیفه قیام کرده به جانب کوفه میآید تو برو و مانع آمدنش به جانب کوفه شو حرّ آمد ومأموریت خود را به انجام رسانید و امام ناچارعازم کربلا شد اما وقتی حرّ نتیجه عمل خود را دید و دانست که او در واقع راه را برامام بسته است پشیمان شد و به حضور امام آمد و توبه کرد و اولین شهید واقعه کربلا او بود .
4- حضرت عباس : ملقب به ابوالفضل برادروعلمدار امام حسین بود بنابه روایتی تازمانی که تمام یاران امام به شهادت نرسیدند به میدان نرفت ودرروزآخر زمانی که همه کشته شده بودند وجزاووامام حسین کسی زنده نبود دوبرادر پشت به پشت یکدیگر گذاشتندوجنگیدند که ابن سعد گفت تابین آن ها جدایی نیفتد کسی حریف آن ها نیست بلاخره بین دوبرادر جدایی انداختند وهردوراشهید کردند . به روایت دیگر حضرت عباس ازبی طفلان حسین که ازتشنگی می نالیدند تحمل خودراازدست داد وبه شریعه فرات رفت تابرای طفلان برادرآب بیاورد که شهید شد .
5- علی اکبر : وقتی امام حسین ازطرف دشمن تحت فشارقرارمیگیردازیاران مدد میخواهد و علی اکبر نوجوان خودش طالب رفتن به میدان جنگ می شود و به شهادت می رسد .
جزاین تعزیه های دیگری هم رایج است ازآنجمله تعزیه عبدالله عفیف است که مردنابینایی بود که وقتی شنید امام را شهید کردهاند به صحرای کربلا آمد و باراهنمایی دخترش با کفارجنگید تا وقتی که کفار دخترش را اسیر کردند و عبدالله کشته شد . در روستای ابر تعزیه دیگری به نام جدّه جان نیز میخوانند که جریان باخبرشدن فاطمه صغری دختر امام حسین از قتل پدرش است او که به سبب بیماری درمدینه مانده بود خبردارشد که پیکی از کربلا به مسجد مدینه آمده تاخبررسانی کند . فاطمه کنیزش ام لقمان را به مسجدمی فرستد تا از پدرش خبر بگیرد .کنیز از مسجد که برمیگردد پارچه سیاهی به سر فاطمه میاندازد و به این وسیله خبر شهادت پدر را به او می رساند .
نظرات شما عزیزان: